شلنگسازی نصرت
منشی: بیمار شماره 76 بفرمایید داخل
تق تق تق(قاعدتا صدای در اتاق پزشک)
آقای پزشک: بفرمایید جانم بشینید اینجا
بیمار: اینجا؟
پزشک: نه اونجا نه
بیمار: آهان اینجا؟
پزشک: نه آقاجان اونجا دوره بیا اینجا بشین
بیمار: اینجا خوبه؟
پزشک: ای بابا! آقاجان هرجا دوست داری بشین. مشکلت چیه
بیمار: آقای دکتر من مدتیه نمیتونم جهات رو تشخیص بدم، مثلا وقتی یکی بهم میگه اینجا، من نمیدونم منظورش دقیقا کجاست.
پزشک: هر سه تاتون اینطوری هستین؟
بیمار: جانم؟
پزشک: هار هار! شوخی کردم! باید برات یه آزمایش بنویسم. اون دفترچهات رو بیار اینجا.
بیمار: اینجا؟
پزشک: نه اونجا نه
بیمار: اینجا خوبه؟
پزشک: ایبابا! همونجا وایسا خودم میام ازت میگیرم
بیمار: اینجا وایسم؟
پزشک: آهان گرفتم. خب بذار ببینم... برات یه آزمایش نوشتم. سریع برو آزمایشتو بده نتیجهاش رو بیار اینجا
بیمار: بیارم همینجا؟
پزشک: اَی خِداااااا...
بیمار: خیلی ممنون. چقدر تقدیم کنم؟
پزشک: بیرون با خانم منشی حساب کنید.
تلق(طبیعتا صدای بسته شدن در اتاق پزشک)
منشی: بیمار شماره 77 بفرمایید داخل...
بیمار: سلام خانم منشی آقای دکتر فرمودن با شما حساب کنم
منشی: بله. میشه 80 تومن
بیمار: کارتخوان هست خدمتتون؟
منشی: بفرمایید سر همین خیابون بعد از 4راه، نبش کوچه8 پلاک 16 شلنگسازی نصرت، رسیدشم برام بیارید.
بیمار: خانم اینهمه راه برم؟
منشی: خب اگر نخواستید برید اونجا، میتونید از پوز میوه فروشی سرکوچه کارت بکشید.
بیمار: نزدیکتر ندارید؟
منشی: چرا، تو همین کوچه یه لهافدوزی هست. اونجا هم میتونید برید. نخواستید یه چرخی اینطرفتر هست فالدوده می فروشه از اونم میتونید بکشید... .