درسرهای اکران مردمی

 

اصولا از همان اول اینطوری بوده که تا یک کاری بخواهد در بین جماعت مسئول ما تبدیل به جریان و نهاد شود، تا آه را در نهاد ما نهادینه نکند، خودش نهاد نمی‌شود! در این حد سخت و نفس‌گیر است!

چرا راه دور برویم؟! مثلا شما بعضی از همین اکران‌های مردمی خودمان را در نظر بگیرید که یک عده جوان مخلص بدون هیچ ادعایی می‌خواهند فیلمی را در جایی اکران کنند. حقیقتا آدمی را یاد آن طبقه شلوغ از جهنم که مدیریت‌اش با ایرانی‌هاست و مخصوص ایرانی‌ها هم ساخته شده می‌اندازد که یک روز قیف هست، قیر نیست، فردای آن روز قیر هست، قیف نیست، دوباره پسفردای آن روز قیر و قیف و سایر شرایط هستند، اما مسئول مربوطه برای امضا و صدور مجوز حمل قیر، تا آخر برج رفته مرخصی و... .

یعنی یک روز مکان اکران آماده است، اما به لطف مسئولین تماشاگر نیست!

فردای آن روز با همت همان جوانان، تبلیغات مقتضی شده و تماشاگر هست، اما در مکان اکران قفل است! باز پسفردا، تماشاگر و مکان اکران هردو هستند، منتها مسئول مربوطه جهت امضای نامه تایید محتوای فیلم، تا آخر برج رفته مرخصی!

دوباره یک روز دیگر همه‌چیز آماده شده، تبلیغات انجام شده و ملت مشتاق به مکان اکران آمده‌اند، مسئول مربوطه از مرخصی برگشته و محتوا را تایید کرده اما سی‌دی‌ فیلم مربوطه خش دارد!

نهایتا بعد از حضور همه عوامل اکران، فیلم هم آماده پخش شدن است و مکان آماده و اکران‌کننده‌ها حی و حاضرند و همه مخاطبین هم روی صندلی‌ها منتظرند که فیلم پخش بشود، ناگهان معلوم می‌شود لنز ویدئوپرژکتور از داخل کثیف شده است!

حالا همه این‌ها به کنار، مورد داشته‌ایم جوانان همان‌جا ویدئو پرژکتور را باز کرده‌اند و با کمک مهندسان بومی همان منطقه، همان‌جا آن را تعمیر کرده و آماده اکران شده‌اند، اما تا می‌خواهند دستگاه را روشن کنند تازه معلوم می‌شود به علت پاره‌ای تعمیرات، برق روستای محل اکران تا اطلاع ثانوی قطع است!

اما خدا برکت بدهد به همت و روحیه جهادی جوانان و باتری ماشین... .


از منتشرکنندگان: شماره 5 بولتن روزانه جشنواره مردمی عمار