بعد از یک روز کاری به خانه برگشتم. کنترل تلویزیون را برداشتم و زدم شبکه نسیم.
خانمی که در یک دستش توپ فوتبال و در دست دیگرش راکت بدمینتون گرفته بود، داشت با خوشحالی با دوستش میدوید و صدای پس زمینه هم میگفت: پاشو با این سوت ورزش، پاراپوش لباس ورزش! پاشو با این سوت ورزش پاراپوش لباس ورزش پاشو با این سوت ورزش پاراپوش گرمکن نرمش و مرزهای زبان و ادبیات فارسی را در مینوردید.
شبکه را عوض کردم. زدم یک. ناگهان گفت لامیلا بامیلا کامیلا خامیلا، لازیلا فامیلا، شامیلا حامیلا اسکولینا فامیلا...
دلم میخواست شاهنامه را در آغوش بگیرم و زار زار گریه کنم.
بلافاصله رفت تبلیغ بعدی. دوباره پاراپوش! پاراپوش فقط 168هزاتومان... پاشو با این سوت ورزش پاراپوش لباس ورزش... .
زدم بعدی. کانال دو.
تبلیغات قبل از خبر درحال پخش بود. تا تبلیغ گرمنوشهای آرامشبخش و معجزهگر آنادانا که بیشتر شبیه نوشدارو بود، به پایان رسید، کفشهای خارقالعاده تنتاک شروع به تبلیغ شدن کرد. کم مانده بود گوینده بگوید اگر پای خود را در سانحه از دست دادهاید همین حالا با خرید یک جفت کفش تنتاک، پای شما به سرعت شروع به درآمدن میکند.
آی فیلم را گرفتم. مثل همیشه داشت جومونگ پخش میکرد. خیالم راحت شد که اینجا خبری از تبلیغ نیست.
جومونگ با ناراحتی از اتاق تسو خارج شد و به ملاقات ارباب یونتابال شتافت. سر راه از یک دستفروش یک دست پاراپوش لباس ورزش به نصف قیمت تلویزیون برای بانو سوسانو هدیه خرید.
شبکه سه را گرفتم. احسان علیخانی میگفت با شمارهگیری ستاره سه مربع عضو روبیکا بشید و در رایگیری امشب شرکت کنید. امیدوارم شما برنده جایزه ویژه به پرداخت ملت که یک پک قابلمه 68پارچه آگرین هست بشید.
زدم شبکه چهار. مجری ناگهان جا خورد و گفت: به! بیننده جان! کجایی تو پسرم؟! نیم ساعته که منتظریم تا یکی بزنه شبکه چهار تا یه نکتهای بگیم.
من که تعجب کرده بودم گفتم چه نکتهای؟ گفت: با شماره گیری ستاره چهار مربع، عضو اپلیکیشن سکوت بشید و فقط با پرداخت روزانه 500تومان بصورت کاملا رایگان از خدمات بی سر و صدای ما بهره ببرید.
کم کم داشتم میترسیدم. دوباره زدم شبکه سه. محمدرضا گلزار گفت: ایشون مطالعه روزانهشون چقدره؟
همراه شرکت کننده گفت: والا ایشون قبل از برنامه شما کلا بیسواد بود خوندن و نوشتن بلد نبود، اما بعد از برنامه شما مطالعهشون به روزی 19 ساعت هم رسیده.
گلزار قیافهاش را کج و معوج کرد و بعد گفت: به نقطه امن اول ما میرسن؟
طرف گفت: با توکل به خدا و کمک شما بععععله. همه کِل کشیدند و دست زدند!
گلزار بلند شد و رو به دوربین گفت اگه هنوز عضو اپلیکیشن برندهباش نشدید براتون متاسفم. دوربین مخفیه؟ شما نرمالید؟ با شماره گیری ستاره 3مربع و عضویت تو اپلیکیشن ما میتونید شارژ بخرید قبضاتون رو پرداخت کنید و کلی کار دیگه بکنید و سوال رایگان از ما بگیرید.
پس همین الان گوشیتونو بردارید و این اپلیکیشن رو به دوستاتون معرفی کنید تا از این فلاکت در بیایید.
دوباره کنترل را برداشتم و زدم شبکه 5. علیرضا فغانی درحالی که پاراپوش لباس ورزش پوشیده بود و کفش تنتاک مدل ابرین به پا داشت، یک دوغ به سمت رحمتی شوت کرد و رحمتی هم بعد از دفع دوغ در دو مرحله و فحاشی به داور، با فرزندش به دل طبیعت رفتند تا دوغشان را بنوشند.
بعد از تبلیغ رگباری پوشک و بستههای معلم خصوصی پرش، دوباره صدا توی خانه پیچید: پاشو با این سوت ورزش... پاراپوش لباس ورزش...
دکمههای کنترل را با عصبانیت فشار دادم و دوباره زدم شبکه نسیم.
ناگهان رامبد جوان پرید جلوی دوربین و گفت: خب خب خب ما اینجا یه اتفاق خعععیییلی باحال داریم. ستاره هف هشتاد مربع...
دوباره شبکهها را عوض کردم.
زدم شبکه تماشا تا فیلم ببینم. خانمی با هفت قلم آرایش داشت میگفت: خونه با آگرین خونه میشه. شما با آگرین میتونید غذا بپزید!
آگرین راحت شسته میشه! غذا بهش نمیچسبه. عمرا بسوزه. محاله بینمک بشه و خلاصه خونه بدون آگرین طویلهای بیش نیست. اگه از ناراحتی قلبی، عروقی، باد فتق چپ و راست، ضعف حافظه، کوررنگی، نازایی، و خلاصه از هر درد و کوفتی رنج میبرید، فقط کافیه عدد یک رو به شماره زیر ارسال کنید تا تخفیف این آگهی به شما تعلق بگیره اما صبر کنید. ما به جای شما تخفیف هم گرفتیم! آگرین فقط با 399هزارتومان...
دکمه خاموش کنترل را محکم فشار دادم.
تا موبایلم را برداشتم، شماره ناشناس زنگ زد. گفتم: بله بفرمایید؟!
صدای نازکی با عشوه گفت: فقط یه دونه میخواستید؟ گفتم ببخشید یه دونه از چی؟ گفت ظروف نچسب آگرین! گفتم من سفارش ندادم خانوم!
گفت همین دیگه! تا آخر تبلیغ رو نگاه نکردید. اونجا که میگه ما بجای شما تخفیف هم گرفتیم، بعدش میگه ما به جای شما سفارش هم دادیم...
تلفن را قطع کردم. 3پیام نخوانده داشتم.
دوتای اول چاه بازکنی شربتاوغلی با پیک رایگان بود و سومی پیامک بانک بود که نشان میداد همسرم با کارتم خرید انجام داده! دوباره بهم ریختم.
بلند شدم و رفتم سر یخچال. دو سه تا بیسکوییت الفبای فارسی گررررجی برداشتم تا بخورم.
دوباره تلفنم زنگ خورد. جواب دادم.
صدای آشنایی از آن طرف خط گفت: سلام من محمدرضا گلزار هستم از مسابقه بزرگ برنده باش. از لحظه برقراری ارتباط 15ثانیه فرصت دارید تا عضو اپلیکیشن ما بشید.
مانده بودم چه کار بکنم که زنگ خانه به صدا درآمد.
همسرم بود. وقتی وارد شد دیدم یک جفت پاراپوش لباس ورزش خریده است... .
سایت طنز راه راه