اصولا قشر روشنفکر و بصورت خاصتر هنرمند و بازیگر جماعت، با استفاده از ابزارها و روشهای مختلفی اقدام به ابراز روشنفکری خودشان میکنند؛ این گونه نادر و مرموز که امروزه درحال مهاجرت فصلی به ارتفاعات برج میلاد تهران است، پیوسته درحال ابراز روشنفکری به منظور جلب توجه گونههای دیگر است.
دیده شده است که دسته جوانتر این گروه، پاسخ قلیان حس روشفکری خود را با سگ میدهد، به این طریق که هرازگاهی با انتشار تصاویری از "پاپی" و "جکی" و "لاکی" و "پگی"، حضور خویش را در خیل عظیم هنرمندان روشنفکر یادآور میشود.
این رویه البته در فضای مجازی به طرز چشمگیری جاری و ساری است. چندوقت پیش یکی از خوانندگان، فیلم "راه رفتن آقای میکی با کفشهای جدیدش" را منتشر کرده بود و ضمن قربانصدقه و ابراز ارادت شدید به قشر سگ جماعت، حضور خویش در خیل روشنفکر جماعت را تضمین نموده بود.
پس از چندی یکی دیگر از بازیگران جوان کشورمان نیز با انتشار سنگقبر یار دیرینهاش "پگی خانم" در فضای مجازی، از همه آشنایان، بستگان، دوستان، همکاران، همسایگان و اعضای مجتمع، عمهخانم، سایربستگان و... به دلیل سوگواری و همدردی در داغ این نوگل نوشکفته تازه پرپر شده، تشکر کرده بود و اطمینان داده بود که ایشالله تو شادیاتون جبران کنیم!
اما ادامه این روند بزودی موجب تصویب قطعنامههای حقوق بشری بر علیه کشورمان خواهد شد. فعالان سازمان ملل در زمینه حقوق کودک گفتهاند که آیا این جماعت به همین اندازه هم برای کودکانشان ارزش قائل هستند؟ یا چرا آقای خواننده چیزی از تعویض اولین پوشک کودکش نمیگوید؟
حتی یکی از این فعالان حقوق کودک پا را فراتر از اینها گذاشته و با بیشرمی تمام که خاص فرهنگ غرب است گفته است "نکند هنرمندان ایران، بچهها را از بیرون میخرند و سگها را... ."
دسته دیگر هنرمندان روشنفکر، با پوشیدن لباس، حاضری خود را در لیست روشنفکران میزنند.
اندر حکایت این موضوع همین بس که ممکن است روزی طرف در جشنواره کن، بزند به سرش که حس روشنفکری خود را همانجا جلوی آنهمه آدم ارضا کند! حالا هی برای این دوست عزیز توضیح بده که آقاجان شما الان نماینده یه ملتی و خوبیت نداره و بیشعور آدم باش... ولی کو گوش شنوا!
فلذا پاچه شلوار را بیست سی سانت بالا میدهد و با ژستی تاریخی و تبسمی خانمانبرانداز به ثبت و ضبط تصویر میپردازد.
اصلا چرا راه دور برویم، همین جشنواره فجر خودمان را در نظر بگیرید که همین حالا درحال برگزاری است! گاهی احساس میشود که این دوستان از سر نداری(حالا نه الزاما پول) این لباسها را میپوشند.
اصلا من در اینباره یک پیشنهاد دارم، بیایید برویم لباسهای این عزیزان را که آمدهاند جشنواره قرض بگیریم، بعد ببریم بگذاریم روی دیوارهای مهربانی سطح شهر، کمین کنیم(البته این کار ممکن است ساعتها به طول بیانجامد) بعد هرکسی که آمد لباسها را برداشت سریع از کمینگاه بپریم بیرون و بگیریمش و تا میتوانیم بهش کمک کنیم، این آدم نیازمند واقعی است... .